درختواره
|
وقتی زراره به روایت عمل نمیکند وقتی زراره به روایت عمل نمیکند مردم پس از شهادت امام صادق در مورد جانشین ایشان اختلاف کردهاند. عدهای فرزند بزرگ امام صادق را امام میدانند و عدهای دیگر امام کاظم علیه السلام را.
به زراره روایتی رسیده است که مفاد آن عبارت است از این که: «امامت در بزرگترین از فرزندان امام است».
زراره نه تنها در این روایت خدشهای نمیکند، بلکه میداند قائلین به امامت عبدالله به این روایت عمل نمودهاند.
این روایت نزد زراره مخدوش نبوده و خدشه جعل یا خدشه دیگری نداشته است. چرا که اگر چنین بود آن را مستند قایلین به امامت عبدالله نمیدانست.
اما با این همه این روایت و عمل مردم به آن قابل اعتماد زراره نیست.
از رو زراره در پی یافتن امر صحیح است.
به ناچار در عمل به روایت متوقف میشود و به آن عمل نمیکند تا این که بررسی و تحقیق بیشتری صورت پذیرد.
از این حدیث روشن میشد که امثال زراره با وجود این که در عصر حضور زندگی میکردند به هر روایتی عمل نمیکردند. تفكيك بين قطعيت صدور و حجيت روايات تفكيك بين قطعيت صدور و حجيت روايات اكنون به موضوع بحث باز ميگرديم. اگر بار ديگر به پرسشهاي طرح شده دقت كنيم، روشن ميشود كه تفاوت بسياري بين سؤالات وجود دارد.
اگر گفتيم احاديث صد در صد از دو لب مبارك امام ـ عليهالسلام ـ صادر شده است، در واقع ادعا كردهايم كه اين حديث گفتار واقعي امام ـ عليهالسلام ـ است. ولي اگر گفتيم روايات معتبر است و بين ما و خداوند حجت است، بيانگر اين است كه وظيفه قطعي ما عمل به روايات است ولي هرگز اثبات نميكند كه در واقع صد در صد گفته امام ـ عليهالسلام ـ همين است. ممكن است اين حديث واقعا گفته امام ـ عليهالسلام ـ باشد و ممكن است چنين نباشد، اما يقينا وظيفه ما در مرحله ظاهر عمل به آن است، همچنان كه وظيفه قاضي ترتيب اثر دادن به شهادت عادل است، خواه آن شاهد حقيقت را بگويد يا خير.
اگر اين روايت با حكم واقعي مطابقت داشت حكم ظاهري همان حكم واقعي است، و اگر چنين نبود از جهت فرمان ائمه ـ عليهمالسلام ـ به عمل به اين روايات معذور خواهيم بود.
پس تا كنون روشن شد كه بايد بين «حجيت روايات و وجوب عمل به احاديث» با ادعاي «مطابقت صد در صد با واقع» تفكيك قايل شد. البته بديهي است كه ممكن است مطابقت صد در صد احاديث با كلام امام ـ عليهالسلام ـ ثابت نشود، ولي اعتبار آن قطعي و عمل به آن يقينا واجب باشد.
... حقيقت وثوق حقيقت وثوق دانستیم که وثوق شرط بسیاری از احکام است. با آشنایی با نمونههایی از این موارد، ضرورت و اهميت بحث وثوق روشن گرديد. بنا بر این بسیار شایسته است که با حقیقت وثوق آشنا شویم.
محور نوشتار پیش روی شما، بحث روايي از «وثوق و وثاقت» است.
دو صفتي كه از ماده وثوق كاربرد دارد، «ثقه» و «واثق» است. نزديكترين كلمه فارسي براي وثوق و وثاقت، اطمينان و اعتماد است و از ثقه نيز به مورد اعتماد و از واثق به مطمئن تعبير ميشود. ولي آنچه مورد بررسی قرار میگيرد کاربرد وثوق در روایات است. از این رو در مرحله نخست به معانی اصطلاحی آن کاری نداریم.
یکی از مسائلی که اهمیت بحث وثوق را بیشتر میکند بحث از رابطه وثوق با علم است. چرا که موضوع بسياري از روايات «عمل به علم»، «فتواي به علم»، «ديانت به علم» يا «قول به علم» است. بنا بر این شایسته است که رابطه وثوق با علم را بشناسیم.[1]
گرچه وثوق از مفاهيمي است كه در ظاهر بسيار بديهي است و از اين جهت اكثر كتب لغت به تفسير آن نپرداختهاند، ولي درك حقيقت آن چندان هم آسان نيست، ما تلاش ميكنيم با بررسي وثوق در چند گام به آن نزديك گرديم.
[1]- در رابطه با علم توجه به دو نکته لازم است:
نخست این که با توجه به اين كه موضوع بسياري از روايات «عمل... تشابه اخباریون با سنیان تشابه اخباریون با سنیان در تعریف فرقه حشویه این چنین گفتهاند:
آنها گروهی هستند که با تمسک به ظواهر قایل به جسمیت خداوند شدهاند… و تمامی حشویه قایل به جبر و تشبیه و توصیف خداوند به داشتن نفس و دست و گوش و چشم هستند. همچنین حشویه قایل هستند که هر حدیثی که یکی از علما ثقه نقل کند حجت معتبر است و فرقی نمیکند که او این حدیث را از چه کسی گرفته باشد… صفدی گفته است… غالب حنبلیها حشوی هستند.[1]
دو نکته در مطلب فوق وجود دارد که نگارنده خود از برخی از اخباریون معاصر شنیده است:
یکی این که چون در احادیث سخن از دست و چشم و… برای خداوند به میان آمده، ما هم قایل هستیم خداوند دست و چشم و… دارد، اما کیفیت آن را نمیدانیم.
مطلب دوم هم راجع به اسناد روایت است که مشهور است و مطابق مبنای فرقه حشویه است. با این توضیح که تمامی روایاتی که را که روات نقل کردهاند از ثقه گرفته و به ثقه دادهاند. از این رو نیازی به بررسی اسناد روایات وجود ندارد.
برخی از شباهتهای اخباریون در لابلای مباحث پیشین گذشت و انشاءالله ادامه دارد.
[1]- حشوية - بسكون الشين وفتحها - وهم : قوم تمسكوا بالظواهر فذهبوا إلى التجسم وغيره . قال الجرجاني : وسميت الحشوية حشوية لأنهم يحشون الأحاديث التي لا أصل لها في الأحاديث المروية عن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) ، وقال :... آفتهاي نقل در مرحله صدور آفتهاي نقل در مرحله صدور هر نقل مطلبی آفتهايي دارد. تمامي اين آفتها در دو گروه «جعل» و «اشتباه» جاي دارند.
هر چند این مطلب كاملا وجداني و بديهي است، اما باز هم براي استحكام بيشتر بحث، برخي از رواياتي كه اين امر بديهي را از امام ـ عليهالسلام ـ نقل ميكند، به عنوان نمونه ميآوريم، ولي ارايه تمامي روايات مربوط به بحث، مجال ديگري ميطلبد.
1.جعل مستقيم از معصوم
عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلالِيِّ قَالَ قُلْتُ لامِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ـ عليهالسلام ـ إِنِّي سَمِعْتُ مِنْ سَلْمَانَ وَ الْمِقْدَادِ وَ أَبِي ذَرٍّ شَيْئاً مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ وَ أَحَادِيثَ عَنْ نَبِيِّ اللَّهِ ـ صلياللهعليهوآله ـ غَيْرَ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ ثُمَّ سَمِعْتُ مِنْكَ تَصْدِيقَ مَا سَمِعْتُ مِنْهُمْ وَ رَأَيْتُ فِي أَيْدِي النَّاسِ أَشْيَاءَ كَثِيرَةً مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ وَ مِنَ الاحَادِيثِ عَنْ نَبِيِّ اللَّهِ ـ صلياللهعليهوآله ـ أَنْتُمْ تُخَالِفُونَهُمْ فِيهَا وَ تَزْعُمُونَ أَنَّ ذَلِكَ كُلَّهُ بَاطِلٌ أَ فَتَرَي النَّاسَ يَكْذِبُونَ عَلَي رَسُولِ اللَّهِ ـ صلياللهعليهوآله ـ مُتَعَمِّدِينَ وَ يُفَسِّرُونَ الْقُرْآنَ بِآرَائِهِمْ قَالَ فَأَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ إِنَّ فِي أَيْدِي النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلا وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ وَهَماً...
|